Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (8015 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
diver
U
راننده قایق موتوری
outboarder
U
راننده قایق موتوری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
predicted log racing
U
مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
Other Matches
ferried
U
قایق موتوری
ferries
U
قایق موتوری
ferry
U
قایق موتوری
ferrying
U
قایق موتوری
powerboat
U
قایق موتوری
gasboat
U
قایق موتوری
motorboat engine
U
قایق موتوری
motorboat
U
قایق موتوری
powerboats
U
قایق موتوری
motorboats
U
قایق موتوری
speedboat
U
قایق موتوری سرعت
powerboating
U
راندن قایق موتوری
motor launch
U
قایق موتوری کرجی
daycruiser
U
قایق موتوری کوچک
speedboats
U
قایق موتوری سرعت
motorboat racing
U
مسابقه با قایق موتوری
powerboat racing
U
مسابقه با قایق موتوری
parasailing
U
بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومبیل یا قایق موتوری بلند شدن در هوا با چتر بکمک قایق موتوری
powerboat
U
قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
powerboats
U
قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
cigarrette
U
قایق مسابقه بزرگ موتوری
drag boat
U
قایق موتوری مسابقه سرعت
outboard motor
U
موتوری که روی قایق سوارشده
outboard motors
U
موتوری که روی قایق سوارشده
piloted
U
راننده قایق روی یخ
pilots
U
راننده قایق روی یخ
iceboater
U
راننده قایق روی یخ
pilot
U
راننده قایق روی یخ
speedboat
U
کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
speedboats
U
کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
motor torpedo boat
U
قایق موتوری سریع السیراژدر انداز
storm boat
U
نوعی قایق سبک هجومی موتوری
sea skiff
U
قایق موتوری به اندازه متوسط با کابین
sportfisherman
U
قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
hydroplaned
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
parakiting
U
بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومیبل یا قایق موتوری
hydroplanes
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplane
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
protest flag
U
پرچم قرمز کوچک بعلامت اعتراض راننده قایق
whaleboat
U
قایق موتوری یا پارویی درازو باریک مخصوص صید نهنگ و غیره
scooters
U
روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
scooter
U
روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
drive
U
راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
drives
U
راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
driver
U
راننده اتومبیل راننده ارابه
drivers
U
راننده اتومبیل راننده ارابه
canopy
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
automotive
U
وسیله موتوری موتوری
lubber's line
U
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind
U
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
physical motor pool
U
پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
tacking
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
boat space
U
فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
motorbikes
U
دوچرخهی موتوری
motor unit
U
یکان موتوری
pool
U
پارک موتوری
mopeds
U
دوچرخهی موتوری
moped
U
دوچرخهی موتوری
motor vessel
U
کشتی موتوری
motor pool
U
پارک موتوری
motor fule
U
سوخت موتوری
motor drive
U
محرکه موتوری
motorize
U
موتوری کردن
pools
U
پارک موتوری
pooled
U
پارک موتوری
motor scooter
U
روروک موتوری
motorization
U
موتوری کردن
motor vehicle
U
خودرو موتوری
motorized
U
یکان موتوری
aerodyne
U
هواپیمای موتوری
push bike
U
در برابردوچرخه موتوری
push bikes
U
در برابردوچرخه موتوری
motorcades
U
کاروان موتوری
motorbike
U
دوچرخهی موتوری
motorcade
U
کاروان موتوری
pool equipment
U
وسایل پارک موتوری
motorsports
U
ورزشهای با وسایل موتوری
power driven vessel
U
یگان شناور موتوری
motor vehicle
U
وسیله نقلیه موتوری
to start a motor
U
موتوری را بکار انداختن
motor transport
U
حمل و نقل موتوری
panel truck
U
بارکش کوچک موتوری
piloted
U
راننده
helmsmen
U
راننده
the man at the wheel
U
راننده
motor man
U
راننده
driving
U
راننده
helmsman
U
راننده
wheelman
U
راننده
pilots
U
راننده
impelent
U
راننده
steersman
U
راننده
drivers
U
راننده
wheelsman
U
راننده
driver
U
راننده
pilot
U
راننده
showboat
U
قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
convoys
U
کاروان دریایی ستون موتوری
power mower
U
چمن زن یا علف چین موتوری
automotive
U
تکنولوژی وسایل نقلیه موتوری
movement table
U
جدول حرکت ستونهای موتوری
motorcar
U
وسیله نقلیه موتوری اتومبیل
motorized
U
یکان موتوریزه محمول موتوری
convoy
U
کاروان دریایی ستون موتوری
kick over
<idiom>
U
موتوری که شروع به کار میکند
power unit
U
پیش راننده
cabbie
U
راننده تاکسی
cabbies
U
راننده تاکسی
propulsive
U
پیش راننده
cabby
U
راننده تاکسی
chauffeur
U
راننده ماشین
chauffeurs
U
راننده ماشین
assistant driver
U
کمک راننده
chauffeured
U
راننده ماشین
power plants
U
پیش راننده
trucker
U
راننده کامیون
truckers
U
راننده کامیون
hot shoe
U
راننده زبردست
power plant
U
پیش راننده
drive's cab
U
اطاق راننده
drive's seat
U
صندلی راننده
motorman
U
راننده موتور
drivers
U
راننده گرداننده
carter
U
راننده گاری
bus driver
U
راننده اتوبوس
cabman
U
راننده تاکسی
driver
U
راننده گرداننده
chauffeuring
U
راننده ماشین
bulldozerer
U
راننده بولدوزر
truckman
U
راننده کامیون
driver's mate
U
شاگرد راننده
taximan
U
راننده تاکسی
train operator
[American E]
U
راننده قطار
railroad engineer
[American E]
U
راننده قطار
train driver
U
راننده قطار
road hog
<idiom>
U
راننده بیابان
locomotive driver
[British E]
U
راننده قطار
locomotive engineer
[American E]
U
راننده قطار
locomotive operator
[British E]
U
راننده قطار
motor
U
موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
tractive force
U
نیروی کشش وسایل نقلیه موتوری
motor traffic
U
رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
convoy assembly port
U
بندر محل تجمع ستون موتوری
cabin cruisers
U
کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
motors
U
موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motored
U
موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motor-
U
موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
cabin cruiser
U
کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
contact ion engine
U
موتوری برای ایجاد تراست درفضا
repellents
U
راننده بیزار کننده
repellent
U
راننده بیزار کننده
ambulanceman
U
راننده یا مسئول آمبولانس
timer
U
وقت نگهدار هر راننده
karter
U
راننده اتومبیل کوچک
hackman
U
راننده درشکه کرایهای
timers
U
وقت نگهدار هر راننده
motor man
U
راننده واگون یالوکوموتیوبرقی
catch driver
U
راننده اجیر ارابه
gondoliers
U
راننده کرجی ونیزی
hackney man
U
راننده درشکه کرایهای
gondolier
U
راننده کرجی ونیزی
pick off
U
رد شدن از راننده دیگر
holed
U
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holes
U
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
hole
U
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
dead engine
U
موتوری که در حین پرواز ازکار افتاده است
holing
U
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
stepping motor
U
موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
flag days
U
روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
stepper motor
U
موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
truck trailer
U
ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
cockpit
U
محل ناخدا یا سکاندار یا راننده
cockpits
U
محل ناخدا یا سکاندار یا راننده
piloted
U
خلبان هواپیما راننده کشتی
pilot
U
خلبان هواپیما راننده کشتی
puntist
U
راننده کرجی نام دارد
provisional driver
U
راننده تازه کار ارابه
pilots
U
خلبان هواپیما راننده کشتی
fly man
U
راننده درشکه تک اسبه کرایهای
tractor
U
تراکتور یا ماشین شخم زنی گاو اهن موتوری
tractors
U
تراکتور یا ماشین شخم زنی گاو اهن موتوری
road hog
U
راننده متجاوز بحقوق سایررانندگان درجاده
corner crew
U
متصدیان اعلام خطر به راننده در سر پیچ
pole sitter
U
راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
radialengine
U
موتوری که استوانههای ان بشکل پرههای چرخ قرارگرفته باشند موتورچرخی
teamster
U
راننده یک جفت حیوان یا دستگاه اسب ودرشکه
The driver coaxed his bus through the snow.
U
راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
four in hand
U
گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
critical engine
U
موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
solocross
U
مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
sidecars
U
جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
sidecar
U
جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
remotely piloted
U
هدایت شونده از راه دور هواپیمای بدون راننده
drafting
U
راندن پشت سر راننده جلوبرای کاستن فشار هوا
hit-and-run
<idiom>
U
حادثهای که راننده ماشین به بیراهه براند بدون اثری
Recent search history
Forum search
1
burn the boats story of hernando Cortes
0
نحوه کار با نرم افزار waze
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com